loading...
مجله تفریحی BROZ BASHID
broz bashid بازدید : 72 شنبه 23 شهریور 1392 نظرات (0)

اغا من يه روز رفتم پيتزا گرفتم با نوشابه(خب ميخواي با دوغ بگيرم!!) بعد با بابام رفتم تحويل بگيرم تو مغزاه يارو يه زوج جوون بود بعد اقا به خانومش گفت نوشيدني چي بخوريم. خانمه گفت من ك نوشابه نميخورم اقاهه گفت چرا؟؟ يهو بابام برگشت گفت نوشابه اين ضرر و داره اون ضرر رو داره اقاهه اب معدني گفت بعد كه غذاي مارو اوردن بابام برگشته ميگه نوشيدني چي گفتي ميگم نوشابه هيچي ديگه اون جا من درحين گاز گرفتن خودم داشتم از مغازه دور ميشدم.
اخه پور من شما چرا ميشيني مردم رو نصيحه ميكني؟؟ وإلا با اين نوناشون

broz bashid بازدید : 91 شنبه 23 شهریور 1392 نظرات (0)

ی روز داشتم میرفتم بیرون کاری داشتم خانمم صدازد که سر راه ی بستنی هم واسه من بخر امدم مغازه ی حساب سرانگشتی زدم دیدم بخوام بستنی بخرم 6تاباید بخرم آخه خواهرزنم با2تادخترش بازن برادرزنم همخونه بودن باخودم گفتم ی پفک میخرم همه بخورن ارزان تر هم میشه خونه که امدم دخترخواهرزنم میگه من پفک دوسندارم چراخریدی اخه یکی نیس بهش بگه اصلا کی قرار کرد برا تو چیزی بخره

broz bashid بازدید : 69 شنبه 23 شهریور 1392 نظرات (0)

شوهر خالم یکم شوخه .. رفتیم خونشون بعد از شام نشستیم دور هم شوهر خاله رو به خالم میگه : خانم اون میوه ها که گفتی داره پلاسیده میشه رو بیار مهمونامون بخورن دیگه.. وگرنه باید بریزیمشون دور ^_^
خالم |: داره شوخی میکنه (((:
شوهرخالم نهههه .. شوخی چیه ؟؟ من کاملا جدیم ^_*
ما O_o
این فک و فامیله ؟؟؟!!

broz bashid بازدید : 99 شنبه 23 شهریور 1392 نظرات (0)

آقاامروز به مامانم گفتم مامان دیشب یه خواب بد دیدم توهم توش بودی.دیدم بلندشد ازکیفش پول دراورد.گفت آدم که نیستی آخربااین خوابات منو میکشی برم صدقه بدم ازدست تو باباچی میخوای ازجونم نمیخوام خواب های خوبت رو هم بامن ببینی چه برسه به خوابهای بد اصلا ازجلوی چشام گمشو برو.
ازشما میپرسم مگه چی گفتم؟اصلا خواب مگه دست خود آدمه؟
مادر ما داریم؟

broz bashid بازدید : 78 شنبه 23 شهریور 1392 نظرات (0)

امپراطور خونمون(مادرم رو میگم .من بدجور ازش حساب میبرم) با قلیون کشیدن من مخالفه.آغا خونه دایی بودم پسر دایی گرامی بنده هم 130 هزار پول قلیون داده بعد از اینکه میکشیم تمیزش میکنم و به همه گفتیم دکوره از قضا یه روز 30 نفر مهمون داشتیم یکی از مهمونا گفت قلیون دکوره مامانم گفت ااااارررررره ، منم گفتم نه بخدا ما تازه کشیدم .دیگه هیچ
همه خنده:)))))))))
مادرم$(((((((
من :دنبال من نگردین از ترس مادرم آب شدم تو زمینم

broz bashid بازدید : 80 شنبه 23 شهریور 1392 نظرات (0)

*******از خاطرات شیرین سربازی*********
شبهای احیا من با رئیسم استقرار بودم کنار مسجد.
از قضا سرهنگ با ماشینش اومد یکی از این بچه گودزیلا ها دوید از سر و کول ماشین سرهنگ داش بالا میرفت منم گفتم این حییون مال کیه بیاد جمش کنه .
رئیسم گفت: بچه منه
خوب چیه 24 ساعت روز بعدش تو بازداشگاه خوابیدم
لایک:حقته
لایک:حقته
لایک:خدایش حقمه با این تربیتم.
مادر پدر اصلیم پیدا شن تربیتم کنن

broz bashid بازدید : 86 شنبه 23 شهریور 1392 نظرات (0)

عاقا جاتون گل!
به مخاطب خواصم گفتم نگاه گوشي آبجيتم بگن مثل تو خر نشه با كسي رفيق بشه ها ! فك كنم همون لحظه خوابش برد هنوزم بيدار نشده وگر نه جواب ميداد مگه نه؟؟
لايك بخوره تو سرم!! هيچي ديگه مرده فك كنم!!
من : %%##
مخاطب خاصم : %%$
خواب مخاطب خاصم : @##

broz bashid بازدید : 95 شنبه 23 شهریور 1392 نظرات (0)

بعضي از دوستان هستن اسمشونو نوشتن مثلا فاطمه جون - مبينا يا..(اسم دختر) ولي سوتي ميدن در حد افق! مثلا يكي نوشته بود ابجيم بهم گفته سروش.... ولي اسمش دختر بود!!
پسرا ابرومونو نبريد ديگه!!! پرچم مياد پايينا

broz bashid بازدید : 92 شنبه 23 شهریور 1392 نظرات (0)

پسرم که 6 سالشه بردم کلاس شنا ثبت (صبت , سبت) نام کردم جلسه اول میگه بابا اینجا کوسه که نداره مارو آوردی................................

broz bashid بازدید : 77 شنبه 23 شهریور 1392 نظرات (0)

اقا بابای من بنا هست؛داداشم وقتی بچه بوده هروقت بابام میومد خونه گچ های تو سر بابامو میکند میخورد
اخه گچ چه مزه ای میده ک داداش من میخوره‏?من از شما سوال دارم

broz bashid بازدید : 91 شنبه 23 شهریور 1392 نظرات (0)

چن روز پیش با مامیم رفته بودم خرید
توخیابون یه دخدره از کنارمون رد شد و بلند صدا زد : مـــــــــــامــــــــــــــــان
مامان ما هم که چن قدم جلو تر بود برگشت بااحساس گفت : جــــــــانم
نمیدونم فک کرد کی صداش کرده ولی حالا اگه من صداش میزدم بهترین جوابایی که میشنیدم :
یـــامــان!!!
کوفت!!!!!
یا مثلا زهرمار!!!

broz bashid بازدید : 97 شنبه 23 شهریور 1392 نظرات (0)

مامانم بچه بوده میخواسته بره خونه همسایشون تخم مرغ بگیره خاله کوچکم میگه منم میام؛مامانم میگه نه اونا سگ دارن تو کوچولویی نمیتونی فرار کنی؛خلاصه راضی نمیشه میرن باهم,سگ حمله میکنه مامانمم خاله بیچارمو پرت میکنه رو سگ و خودش فرار میکنه
همچین خانواده ایم ما

broz bashid بازدید : 85 شنبه 23 شهریور 1392 نظرات (0)

هر سال اول فروردین ساعت ها رو می‌کشن جلو.توجه کنید یعنی تقریبا شیش ماه پیش و ده روز دیگه دوباره ساعتها برمیگرده سرجاش.
حالا من دیشب یعنی بیست شهریور به مادربزرگم میگم شما صبح ها کی بیدار میشی?!?
میگه من ساعت هشت قدیم بیدارم!!!!
اخه الان!?!!?!?!!?
خیلی خوشگل این شکلی شدم. @ _ @
اطرافیانم که. ? __ ?

broz bashid بازدید : 89 شنبه 23 شهریور 1392 نظرات (0)

~~~ سوگلی ~~~
ینی بعد دو ماه که از ازدواج خواهرم میگذره هنوز دست من درد میکنه
بسکه تو عروسی به قصد شکوندن دستم منو بلند کردن برخسم
ینی تو یه همچین خانواده ای قراره بیارم شوهر آیندمو!!

broz bashid بازدید : 71 شنبه 23 شهریور 1392 نظرات (0)

رفتم 300هزار تومن پول عینک ماتریکس دادم اون وقت که زدمش
مامانم میگه:قربونه خر مگس خودم برم با این چشمای ور قولمبیدش!!
بابام :بنده خدا کوره!! بعد دست کرده تو جیبش 500تومن ت داده میگه خوشم اومد به نظر میاد که آبرو داره برو واسه بچه هات نون بخر!!
گودزیلای پیشکسوت:
داداشی اگه دوس دخملت با این عینک ببینتت میره خونه باباش!! بعدا نگی نگفتیاااااا!
لایک:خوب برادره من میری یه چیز بخری با یه نفر دیگه برو تا اینقدر مسخرت نکن
لایک:خاک تو سرت یارو عینک رو کرده تو پاچت!
لایک :میمون یه چشم و پوزه زرد با بدن سیاه و دم بنفش هم با عینک 300تومنی خوشگل میشه!! اینا دارن دروغ میگن میخوان تو نزنی خودشون دو دره کنن!!

درباره ما
Profile Pic
به نام خداوند بخشایشگر مهربان
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1223
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 25
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 44
  • آی پی دیروز : 33
  • بازدید امروز : 67
  • باردید دیروز : 35
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 102
  • بازدید ماه : 1,252
  • بازدید سال : 30,758
  • بازدید کلی : 232,485
  • کدهای اختصاصی

    رنک الکسا

    Online User

    ابزار هدایت به بالای صفحه